سفارش تبلیغ
صبا ویژن
aliakbarkhodabakhshi
ارسال شده در یکشنبه 92/6/31 ساعت 9:18 ص توسط علی اکبرخدابخشی

 

  • ذکر جمیل نماد مقاومت اسلامی ـ عربی سیدحسن نصرالله
  • من سرباز امام خامنه‌ای هستم... 

  • علی احمدی فراهانی

  • سید را دوست و دشمن، روحانی سیاستمدار خوانده‌اند، اما به راستی هویت واقعی او چیست؟ بر همگان محرز است که دبیرکل حزب‌الله فارغ‌التحصیل هاروارد یا آکسفورد یا عین‌شمس قاهره یا سوربن پاریس نیست، ولی شخصیت او به‌گونه‌ای است که از نظر هوش سیاسی، حکمت و عقلانیت به‌ندرت چنین فردی در دنیای فارغ‌التحصیلان این مراکز علمی معتبر پیدا می‌شود. او در سن 18 سالگی جوان‌ترین عضو مؤسسان حزب‌الله بود و از آن هنگام در این تشکیلات به فعالیت مشغول بود و همیشه با انرژی بسیار و مثبت درحال فعالیت، تعلیم و تعلم بوده است. با فرا رسیدن هشتمین سالگرد شهادت شیخ شهیدان مقاومت اسلامی شهید شیخ راغب حرب، دبیرکل سابق حزب‌الله سید عباس موسوی برای ایراد سخنرانی در شهر جبشیت حضور می‌یابد و دقایقی پس از ترک محل و شناسایی توسط مزدوران خائن، پنجه خون‌آلود رژیم غاصب به‌ سوی آن دراز شد و ایشان را به همراه همسر و فرزند خردسالش شهید کرد. پس از شهادت سید عباس موسوی شورای مرکزی حزب‌الله تشکیل و جناب سید حسن نصرالله به عنوان دبیرکل حزب‌الله انتخاب شد. سید در اولین سخنرانی خود بر ادامه مقاومت و انتقام خون شهید سید عباس موسوی تأکید کرد. او اعلام کرد مقاومت اسلامی تا بیرون راندن کامل رژیم غاصب، رهایی تمامی اسیران لبنانی ـ ‌همه اسرای در بند تشکیلات جهادی‌ـ و پس گرفتن اجساد شهدا از مبارزه با اسرائیل دست برنمی‌دارد. برای بسیاری از سیاسیون آن زمان این سخنان عجیب و دور از واقع به نظر می‌رسید، اما گویا جناب سید‌حسن نصرالله چیز دیگری می‌دیدند. اخلاص بسیاری که در دل سید غلیان می‌کرد باعث شد سرچشمه‌های حکمت از زبانش جاری شود و غائله‌ها را یکی پس از دیگری بخواباند. ورود حزب‌الله به عرصه سیاست ملی لبنان و کاندیدا شدن چند نماینده از حزب‌الله برای انتخابات پارلمانی به ذائقه برخی افراد کوته‌فکر و متحجر خوش نیامد و آن را امری خلاف شرع دانستند و حتی به مبارزه مسلحانه با حزب‌الله لبنان روی آوردند، اما سید بزرگوار آنان را با حکمت و درایت بسیار مهار کرد و این جریان به جریانی فراموش‌شده تبدیل شد. گام بعد از ورود به پارلمان، رساندن پیام حزب‌الله به عرصه سیاست ملی بود. در این مسیر چنان توفیقی حاصل شد که دولت بعدی مجبور شد مقاومت اسلامی حزب‌الله لبنان را به عنوان ارگان مجاز به حمل سلاح و دفاع از کشور در عرصه سیاست منطقه‌ای و بین‌المللی اعلام کند. طرح بعدی سید وحدت خط و منش تمامی تشکیلات اهل تشیع در لبنان و به‌خصوص رقیب سرسخت حزب‌الله، جنبش امل بود. روش ایشان به‌گونه‌ای بود که توانست رقیب گذشته خود را که سابقه 18 ماه مبارزه مسلحانه با حزب‌الله را داشت به همپیمانی مهم در عرصه سیاست ملی تبدیل کند و اکنون وحدت کلمه حزب‌الله و جنبش امل در تمامی انتخابات‌ها و مناسبات سیاسی مشهود است. هوش و ذکاوت، زبان سلیس و بلیغ توأم با عمل و روانکاوی جناب سید‌حسن نصرالله باعث شد در عرض چند سال حزب‌الله تیتر اول روزنامه‌ها و بحث‌های سیاسی خاورمیانه شود. در میدان مبارزه علیه رژیم صهیونیستی قاطعیت ایشان در مبارزه سران آن رژیم را به ستوه آورد و آنها را به این قاطعیت رساند که باید حزب‌الله را از بین برد. ژوئن 1993 جنگی تمام عیار به مدت هفت روز برای نابودی حزب‌الله توسط اسرائیل آغاز شد، ولی سران رژیم غاصب در میانه نبرد به این موضوع پی بردند که نابودی مقاومت ممکن نیست، لذا تلاش کردند در این جنگ فشار روانی روی جامعه حامی حزب‌الله و مقاومت اسلامی تحمیل کنند، اما خداوند یاری‌دهنده و قادر است و بار دیگر وعده الهی محقق شد و جناب سید بزرگوار و حزب‌الله پیروز شدند. سال 2000 میلادی حادثه بزرگ دیگری به‌وقوع پیوست، رژیم صهیونیستی زیر بار حملات سنگین حزب‌الله زانو خم کرد و مجبور شد برای کاهش تلفاتش هرچه زودتر از جنوب لبنان عقب‌نشینی کند. اوج حکمت، درایت، سیاسی‌گری و هوشمندی سیدحسن نصرالله در این مرحله خود را نشان داد، موقعیت‌ها و مناصب بسیاری به ایشان پیشنهاد شد، هجوم مردم و سران ملت‌ها به سمت ایشان تا حدی بود که افراد متعددی او را امیرالمؤمنین خطاب کردند، میلیاردها دلار به او پیشنهاد شد، اما ایشان بر سر حرف خود ماند و تصریح کرد:«هدف ما واضح و مشخص است؛ آزادسازی تمامی اسرای حزب‌الله، برگرداندن اجساد شهدا و پس گرفتن سرزمین‌های خود.»هرچه گفته شود، بازگو و بیان‌کننده شخصیت این مرد بزرگ نیست و به همین مقدار اکتفا می‌کنم و سخن را با اشاره‌ای کوتاه به یک حادثه به پایان می‌رسانم. بیشتر افراد صحنه‌ای جالب را از جناب سید و مقام معظم رهبری مشاهده کرده‌اند که سید‌حسن نصرالله خم شد و بر دست رهبر گرانقدر بوسه زد. هنگامی که از او پرسیدند:«علت این عمل چه بود؟» بغض گلویش را گرفت و فرمود:«می‌خواستم به همگان برسانم من کسی جز سرباز کوچکی که در مسیر این رهبر الهی است، نیستم.»

    منبع : روزنامه جوان




مطلب بعدی : ما به شما رأی ندادیم؛ اما...       
پیامهای عمومی ارسال شده

+ سلام.دوستان عزیزی که افتخارمیدن و به این وبلاگ سر میزنن من مدتیه تو فیسبوک به اسمalikhodabakhshi@gmail.comفعالیت میکنم. یاعلی


Online User